سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پایان من

یاد اوری ممنوع

یاد اوری ممنوع

نه در دنیای این روزهای  من نه حتی بر تکه ای کاغذ...

راستش کم کم باور کرده ام که ریشه های عشق خشکیده اند...دیگر دل گرفتگی ها به سبک سابق نیست...من هم که باشم،شعر یاری نمی کند...

آرام شده ام...اما هنوز پر دغدغه...مثل یک دریای خشکیده...نه موجی نه طوفانی نه غرق شدنی!....

اما انگار کسی برای آسمان داغ دل من هم دعای باران می خواند...

باور دارم...

محکم تر از قبل...

به همان محکمی که خشکیدن عشق را...

همه چیز آرام آرام خوب می شود...اگر فرصت کنیم!...حتی عشق...بدون شیمی درمانی!...

این یادداشت را نوشتم که بدانید هنوز زنده ام!...البته اگر هنوز به دنیای من سر می زنید!...

باز خواهم گشت...پیش از مرگ!... زودتر از این؟!

.....

باور دارم که اینجا باز هم باران خواهد بارید...

او هنوز دعای باران می خواند....



+ نوشته شده در سه شنبه 90/12/23ساعت 5:12 عصر توسط سوته دلان نظر