• وبلاگ : پايان من
  • يادداشت : اثر بيخوابي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • پارسي يار : 1 علاقه ، 2 نظر
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    قشنگ بود...
    پاسخ

    سپاس گذارم
    اي ابرهاي تيره بباريد...

    بگذاريد آسمان بداند که " من " تنها مانده ام...

    مي خواهم ساعتي گريه کنم...

    اي ابرهاي تيره بباريد تا کسي اشکهايم را نبيند...

    سلام دوست عزيز.به عادت هميشگي خودم که هميشه نوشته هاي کسايي که بهم سر زدن رو مي خونم، نوشته هاي شما رو هم خوندم.گاهي بعضي نوشته ها رو نميشه بي تفاوت ازش عبور کرد، اونوقت دنيايي حرف ميشي، و کلمه ها براي بيان احساس به کمکت نميان، شايدم کافي نيستن،چقدر اين جمله به نظرم دوست داشتني بود"کسي سرزده مي آيد"دوست داشتن واقعي، عميق و ريشه دار، هميشه ناگهاني اتفاق ميفته و انگار زندگي غافلگيرت ميکنه، دنياتو رنگي ميکنه، اونقدر زندگي با شاديهاي کوچيکش سرمستت ميکنه که تو پر غرور تمام دنيا رو متعلق به خودت ميدوني،غرق ميشي هر روز بيشتر از روزهاي گذشته، زمان برات معني نداره،گذشت روز و ماه و سال رو، لحظه تصور ميکني، تو اين نقطه که تو غرق شيرين ترين روياهات هستي اگه مسير ديگري ازت جدا شد اونوقت دقيقا کابوس زندگي به موقع بيدارت ميکنه و تو برميگردي و به پشت سرت نگاه ميکني، تازه شروع ميکني به شمردن، و عجيبه چقدر خوب ياد مي گيري لحظه، دقيقه، ساعت، روز، هفته، ماه، سال يعني چي؟تمام زمين و زمان رو به هم مي ريزي، در نهايت تو يه بازنده ي خسته اي،زندگي دو راه برات ميذاره،زمين خوردن و شکست و تسليم، غرور و عزت و اعتماد به نفس و ايستادن، اگه اينو بفهمي اوني که سرزده اومد درست توي دل کوچيکت نشست و بعد رفت، رسم دوست داشتن رو بلد نبود دلت کمتر شکسته ميشه، ديگه نميگي من چقدر دوسش داشتم و اون چقدر منو دوست داشت، بذار تو پر باشي از حس دوست داشتن حتي سهم دوست داشتن اون مسافرم مال تو . اونوقت نوشتت ديگه نقطه ي پايان نداره،دوست من، اين نوشته رو با بند بند وجودم احساسش کردم و حتي زخم عميقشو، اما معتقدم خدا به هر کسي اين موهبت دوست داشتن رو هديه نميده، پس بايد خوشحال بود که هديه اي از خدا گرفتي.نوشته ي فوق العاده اي بود، با بعضي سطرهاش گريه کردم اما حس قشنگي تو اين نوشته بود .قلمتون پايدار