بعضي ها خوشحالند و خوشحاليشان حتي توي کامنت گذاشتنشان هم مشخص است ... بعضي ها الکي خوشند و الکي خوشيشان را فقط مي شود از چشمهايشان فهميد ...بعضي ها درد دارند و دردشان را همه جا جار مي زنند ...بعضي ها درد دارند و دردشان را فقط از چشمهايشان مي شود فهميد ...بعضي ها گريه مي کنند اما اشکهايشان، اشک تمساح است ...بعضي ها گريه نمي کنند اما از چشمهايشان معلوم است که اشکي به بزرگي يک سکوت گوشه ي چشمشان به کمين نشسته ...
بعضي ها شاکرند و بي گله ...بعضي ها عاشقاند و صبور ...بعضي ها عاشقند و بي قرار ...بعضي ها عشقشان را جار مي زنند ...بعضي ها عشقشان را قاب مي گيرند مي زنند گوشه ي ديوار ...بعضي ها عشقشان لاي باقي پرونده هاي عشقيشان گم شده ...
بعضي ها فکر ميکنند عاشقند ...بعضي ها عاشقند و فکر مي کنند ...بعضي ها وسط راه عاشقي پنجر مي شوند ... بعضي ها هم کلا نمي دانند عشق چيست ...
بعضي ها کلافه اند و سردر گم ... بعضي ها آرامند و متوکل ... بعضي ها هم آن بالا نشسته اند و همه ي بعضي هاي ديگر را تماشا مي کنند و لبخند عاقل اندر سفيه مي زنند ...