وبلاگ نويسي هم گاهي ميشود تلنگر... وقتي مدام مي نويسي و مي نويسي، يکدفعه به خودت مي آيي و مي بيني عادت شده! مي نويسي که از يادت نره.. مي نويسي که نوشته باشي... بعد مي بيني خط به خطش حرف دلت هست اما چقدر از حرفهاي دلت دور شدي...! نوشته اي از درون، اما نوشته اي که مدام دور و دورتر مي شه...
.
بعد از چند وقت که ننوشتي هم غصه ت مي گيره...
هم ميخواي بنويسي...هم نه...
تناقض داره...
نقطه
...
گاهي بايد تمام حرفها ...تمام دلتنگي رو پشت همين سه نقطه هاپنهان کرد ...