چقدر طولانيست
اين باران که نمي بارد
چترهايي که چتري براي باز کردن ندارند
روي سنگ ها يخ مي شوند
من با عصايي در دست
خيس مي خورم از قحطي اين خيابانها
وچکمه هايم
که آرام در گوش جوي ها
نجوا مي کنند گلايه هايشان را:
اين باران که نمي بارد...!